بازداشت دو سارق موتورسیکلت در تهران| آنها پدر و پسر بودند دستگیری سارق سابقه‌دار حین سرقت از اداره ثبت‌احوال پنج راه حل برای تشخیص ایمیل‌های جعلی آیا می‌دانید تفاوت حکم تخلیه و دستور تخلیه فوری چیست؟ اظهار نظر یک پزشک درباره واکسن HPV کار را به دفتر رهبری کشاند پلیس جوان به علت تیراندازی به شرور مست محاکمه شد| بیکاری، حکم زندان و پرداخت دیه تاوان انجام وظیفه! اعضای بدن جوان بیست‌‌ودوساله نیشابوری اهدا شد جوان بدبخت مشهدی به پلیس پناه برد| یک زن خائن و دیگری دیوانه کتک زن! آتش‌سوزی‌‌های سریالی خانه‌ها در یک روستای دورافتاده | اهالی می‌گویند کار اجنه است! اخاذی مرد شیطان صفت از همسر سابقش | شگرد او انتشار تصاویر خصوصی بود! اعترافات تکان‌دهنده زورگیران بی‌رحم درباره قتل جوان بی‌گناه | مقتول ۲ فرزند خردسال داشت آتش‌سوزی مغازه تعویض‌روغنی در خیابان رسالت مشهد با یک مصدوم (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) برخورد قاطع قضایی با تغییر کاربری ۴۸ هکتار از زمین‌های کشاورزی در شهرستان مشهد واژگونی خودرو در خواف پنج مصدوم برجای گذاشت (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) جزئیات آتش سوزی برج اوپال و ساختمان خیابان ایرانشهر در تهران (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) دستورالعمل ملی البسه استاندارد بیماران به تمامی بیمارستان ها و مراکز تشخیصی و درمانی وزارت بهداشت ابلاغ شد اعلام شرایط جذب سرباز معلم در سال ۱۴۰۳ + جزئیات امحای بیش از ۵۲ تن از کالا‌های انبار‌های اموال تملیکی در مشهد ویدئو | لحظه برخورد صاعقه به مرد روس پیوند قلب با موفقیت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد (۱۳ خرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

شکایت از دختر جوان به اتهام رابطه نامشروع

  • کد خبر: ۱۶۸۴۶۸
  • ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۸
شکایت از دختر جوان به اتهام رابطه نامشروع
دختر جوان می‌گوید هرگز زندگی آرامی نداشته و حالا به اشتباه به رابطه پنهانی متهم شده است.

به گزارش شهرآرانیوز، زندگی شیدا می‌توانست خیلی بهتر از چیزی باشد که حالا هست. او اکنون به رابطه نامشروع متهم شده است؛ اما خودش این اتهام را قبول ندارد.

گفتگو با متهم

*متهم به رابطه نامشروع هستی، اتهام را قبول داری؟

قبول ندارم. کسی که با آن مرد رابطه داشت من نبودم، دوستم بود.

*مادر و پدرت جدا شده‌اند؟

بله مادرم اول به صورت صیغه‌ای با پدرم ازدواج کرد من را که باردار شد پدرم او را رها کرد. من پنج‌ساله بودم که با مرد دیگری صیغه‌ای ازدواج کرد از او هم چند سال بعد جدا شد و من و مادرم حالا با هم زندگی می‌کنیم.

*چرا مادرت هیچ وقت ازدواج دائم نکرد؟

از بس بدبخت بود. او مادر نداشت و نامادری‌اش هم تا جایی که می‌توانست او را اذیت می‌کرد. بعد هم مادرم در ۱۴ سالگی با رضایت پدربزرگم صیغه مردی شد که آن مرد پدر من بود.

*از پدرت خبر داری؟

بعضی وقت‌ها سراغش می‌روم، اما او دوست ندارد خانواده‌اش از وجود من باخبر شوند.

*پدرت به تو کمک می‌کند؟

نه. کمک خاصی نمی‌کند، بیشتر وقت‌ها هم می‌گوید سراغ من نیا.

*از روز بازداشت بگو؛ چطور اتفاق افتاد؟

من و مادرم با هم زندگی می‌کنیم. از وقتی دیپلم گرفتم کار می‌کنم. منشی می‌شوم، چون زبانم خوب است راحت کار پیدا می‌کنم. کرایه خانه را من می‌دهم هزینه خانه را مادرم می‌دهد. مادرم هم در خانه کار می‌کند. سبزی و ترشی و این چیز‌ها می‌فروشد. یکی از دوستانم هم بیشتر اوقات پیش ماست. مدتی بود که دوستم با مردی آشنا شده بود و با او رفت و آمد داشت، همسر آن مرد فهمید و شکایت کرد. او از من شکایت کرده است، چون من جوان‌تر هستم فکر می‌کرد شوهرش با من رابطه دارد، ولی من نقشی در این رابطه نداشتم.

*مادرت گفته که تو دختر هنرمندی هستی. هنرت چیست؟

گردنبند و دستبند درست می‌کنم و می‌فروشم. نقاشی هم بلد هستم اگر بتوانم ابزاری داشته باشم تابلو هم می‌توانم بکشم. ولی بیشتر کار منشی‌گری می‌کنم.

*تو که هنر زیادی داری چرا زندگی بهتری را پیش نمی‌گیری؟

بعضی چیز‌ها دست آدم نیست. سرنوشت آدم است. من هم اسیر سرنوشتم شده‌ام.

*کسی در زندگی‌ات هست؟

نه. با زندگی‌ای که دارم نمی‌توانم دل به کسی ببندم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->